اما شعر یوسف:
سر بر آر،ای خصم کافر کیش! حیدر مرده است
معنی "انا فتحنا" ، سرّ اکبر مرده است
صاحب معراج - یعنی مصطفی - منبر سپرد
آنکه بر منبر "سلونی" گفت و منبر مرده است
ای یهود خیبری! بردار دست از آستین
مرتضی - صاحب لوای فتح خیبر - مرده است
گر حَسَن را زهر خواهی داد، ای فرزند هِند!
گاه شد، چون صاحب تیغ دو پیکر مرده است
زینبی کو تا بگرید زار بر نعش حسین؟
یا حسین! آیا کسی جز تو مُکَرَر مرده است؟
آفتاب دین احمد، جانشین بوتراب
بر سر حق ، سدر سبز سایهگستر مرده است
کهف کامل، آخرین فرزند صدق مصطفی
شهپر جبریل، اسماعیل هاجر مرده است
لا فتی الاّ علی لا سیف الا ذوالفقار
روز خندق پیش چشم خیل کافر مرده است
خاک بر سر کن، الا شرق ِحقیقت ، همعنان!
"باختر پیوند " ! شادی کن که خاور مرده است...
...
پ. ن 1 :میرشکاک البته بعدها این غزل را توسعه داد و به صورت ترجیع بند یا ترکیب بند در 12 غزل نوشت که علاقه مندان می توانند به کتاب مربوط مراجعه کنند.
پ . ن 2: بد نیست دوستانی که به همین مناسبت شعر های خوبی را سراغ دارند برای استفاده دیگر دوستان در وبلاگ خود بیاورند و یا در قسمت نظرها ، پیوند آن را ذکر کنند.
نظرات شما عزیزان: